جادوی اراده – اراده قوی مهم است یا تصمیم قاطع؟ - اراده روح یا تصمیم ذهن؟- راهکارهای داشتن اراده آهنین برای همه – نکته ای که درباره اراده نمیدانستی - شنبه لعنتی! – از این شنبه – از روزمرگی تا زندگی ایده آل- زندگی را تصمیمات تو میسازد یا اراده ات؟ - نیروی عرفانی اراده – ادامه بده ... – چه چیزی واقعا برای شما مهم است؟ - برای چه چیزهایی حاضری بجنگی؟ - اراده، مشعل درونی
در زندگی روزمره حتماً این تجربه را داشتید که تصمیم گرفتید کاری را انجام دهید اما مدام آن را به تعویق انداخته اید و در نهایت احساس یاس و نا امیدی و شاید ناتوانی به سراغتان آمده و یا به خودتان قول داده اید که تحت هر شرایطی که شده یک اقدام مشخصی را انجام دهید اما متاسفانه نتوانستید و حس بد و ناخوشایندی را تجربه کردید.
همه ما از صبح که از خواب بیدار میشویم تا شب که به رختخواب برویم، برای انجام امور روزمره زندگیمان و رسیدن به اهداف و خواسته هایی که میخواهیم به آنها دست پیدا کنیم ناگزیریم که تصمیمات مختلفی بگیریم و نیروی اراده مان را فعال کنیم. بسته به اینکه چقدر آن خواسته برایمان اهمیت و اولویت دارد بکارگیری نیروی اراده هم برایمان ضرورت بیشتری پیدا میکند.
چرا نمیتوانم یک تصمیم قاطع بگیرم؟ چرا نمیتوانم اراده محکمی داشته باشم؟ چرا در برهههای مختلفی از زندگی، انگیزه هایم کمرنگ میشود؟ چرا سست و بی انگیزه میشوم؟ راهکار داشتن یک اراده قوی و آهنین چیست؟ ارزشهای من در زندگی چیست؟
چرا باید اراده را بشناسم؟ تفاوت اراده و تصمیم چیست؟ برای انجام چه کارهایی باید اراده کنم؟ از کجا باید شروع کنم؟ برای رسیدن به چه چیزی حاضرم با تمام وجود تلاش کنم؟
چطور به هرآنچه که میخواهم برسم؟
اینها بخشی از سوالاتی است که در این مقاله به آنها پاسخ خواهیم داد.
اراده چیست؟
یک مفهومی که در سخنرانیهای انگیزشی زمزمه میشود، روی جلد کتابهای خودیاری حک میشود و در داستان پیروزی انسانهای موفق تحسین میشود اما واقعاً چیست؟ یک نیروی ماورایی و عرفانی، یک ژن خوش شانسی یا چیزی عمیقتر؟ بافته شده در تار و پود وجود ما؟
اراده قوی شعله ای درونی است که حتی در مواجهه با ناملایمات زندگی سوسو میزند، صدایی که وقتی شک و تردید غوغا میکند " ادامه بده" را زمزمه میکند.
اراده قوی یک عصای جادویی نیست، موفقیت آنی یا پیروزی بی دردسر را تضمین نمیکند، سفر سختی است که با شکستها و زمین خوردنها هموار میشود.
اراده یک عزم متمرکز است. یک سفر است نه یک مقصد، با شکستها و پیروزی هایی در مسیر...
پرورش اراده قوی یک تمرین مادام العمر است. هر قدم رو به جلو، هر مانعی که به آن غلبه میکنید، شعله درونی شما را تقویت میکند و با آن شعله روشن میتوانید رویاهای خود را تعقیب کنید و داستان چشمگیر خود را بنویسید.
منشا اراده کجاست؟
ریشه و منشا ارادهی همه ما انسانها ذهن ماست و محل پردازش، تحلیل و یادآوری اراده مغز انسان است
مراتب و مراحل داشتن " اراده قوی" چیست؟
فرض کنید که من تصمیم میگیرم فردا، راس ساعت پنج صبح از خواب بیدار شوم. متاسفانه صبح صدای زنگ گوشی را نمیشنوم و بجای ساعت 5، 7 صبح بیدار میشوم.
زمانیکه از خواب بیدار میشوم با خودم میگویم: " باید ساعت پنج بیدار میشدم، اشکال نداره اما فردا یک برنامهی کاری خیلی مهم دارم، باید حتماً صبح زود بیدار شم".
فردا یک قرار کاری خیلی مهم راس ساعت 9 صبح در شهر شیراز دارم و باید حتماً خودم را از تهران به آن جلسه کاری مهم برسانم.
تصمیمی که این دفعه میگیرم با تصمیمی که قبلاً گرفته بودم ( بیدار شدن ساعت 5 صبح) خیلی تفاوت دارد؛ چون این دفعه ساعت 5 صبح بلیط هواپیما دارم و اگر کوچکترین تاخیری داشته باشم از پرواز جامانده و به جلسه کاری نمیرسم. حالا بنظر شما من باید چیکار کنم؟
بله،کاملاً درسته، من باید با توجه به مسافت زمانی خانه تا فرودگاه، بطور مثال حدود ساعت 3 صبح از خواب بیدار و سریع حاضر شوم، ماشین را روشن و به سمت فرودگاه حرکت کنم تا یک ساعت قبل از پرواز به فرودگاه برسم و کارهایم را انجام دهم تا برای ساعت 5 که هواپیما می پرد به مشکل نخورم.
این بار چون یک قرار کاری مهم در شهر دیگری دارم و همین قرارکاری برای من یک دلیل محکم محسوب میشود، پس هرطور که شده، حتی اگر از آسمان سنگ هم ببارد خودم را به آن قرار و جلسه مهم میرسانم پس اراده میکنم که حتما راس موقع به جلسه برسم.
بنابراین قوی بودن اراده ارتباط بسیار زیادی دارد با درجه اهمیت موضوع و دست آوردهای دنبال آن
10 راهکار برای افزایش قدرت اراده
10 تا از بهترین راهکارها و تمرین هایی که میتونه اراده رو قویتر کنه
تفاوت تصمیم و اراده چیست؟
10 تا از بهترین راهکارها و تمرین هایی که میتونه اراده رو قویتر کنه
زندگی جریان ثابتی از تصمیمات است. تصمیم گیری فرآیند انتخاب یک گزینه از بین گزینههای متعدد است. به تعویق انداختن کارها، ترس از شکست و جذابیت رضایت آنی میتواند منجر به تصمیم گیری بی اثر باشد اما زمانیکه هر کدام از ما با خودمان میگوییم: " میخواهم اراده کنم تا کاری را انجام دهم"، در واقع یعنی یک دلیل خیلی محکم، یک مسئله بسیار قوی پشت این تصمیم است و همین باعث میشود تا هر طور شده ما را به سمتی سوق دهد که آن کار را انجام دهیم.
من تصمیم میگیرم که لاغر شوم، برنامه ریزی میکنم که از فردا طبق یک برنامه غذایی مشخص جلو بروم اما فردا میآید و هیچ اقدامی نمیکنم، چرا؟ چون دقیقاً همان فردا صبح، فراموش میکنم که امروز باید برنامه غذایی ام را طبق اصول تغییر میدادم و همان صبحانه همیشگی را میخورم و یکدفعه به خودم میگویم:" ای بابا من گفته بودم باید لاغر بشم پس چرا حواسم نبود، حالا عیب نداره از فردا".
این ماهیت تصمیم است؛ اتفاقی که بارها و بارها برای همه ما رخ داده، تصمیم میگیریم که امروز صبح زود بیدار شویم و به پیادهروی برویم، تصمیم میگیریم که ورزش را شروع کنیم، تصمیم میگیریم زبان بخوانیم، تصمیم میگیریم کتابی که مدتها قبل خریده بودیم را بالاخره مطالعه کنیم، همه اینها تصمیم است ولی چه اتفاقی میافتد؟ یا شروع می کنیم و نیمه کاره رهایش میکنیم یا زمان شروع کردنش را مدام به تعویق میاندازیم.
اما اگر بخواهیم اراده کنیم و کاری را انجام دهیم شرایط چگونه پیش میرود؟
ماهیت اراده یک تلنگر است که میتواند درونی باشد یا بیرونی.
تلنگر درونی یعنی من یکدفعه به خودم میآیم و به خودم تلنگر و نهیب میزنم. در تلنگر بیرونی من براساس یک نیاز که در وجودم شعله ور میشود به یکباره تغییر میکنم و یا براساس آموزشها و مطالعاتی که دارم به یک سطح از آگاهی میرسم و تصمیم به تغییر شرایط زندگی ام میگیرم.
من و شما میخواهیم لاغر شویم، بارها تصمیم گرفتیم و به یکباره رهایش کردیم، اما یک جایی براساس یک تلنگر این تصمیم به یک اراده قوی تبدیل میشود؛ با یک تلنگر درونی به خودم میگویم که" بابا بسته دیگه خسته نشدی؟ تا کی میخوای به همین وضع ادامه بدی؟ خسته نشدی از بس بقیه مسخرت کردن؟ تمومش کن این بازی تکراری رو، به فکر سلامتیت باش".
معمولاً در پس هر تلنگر و تصمیمات درونی یک عهد و تعهد به وجود میآید، من به خودم تعهد میدهم هرطور که شده کار را به پایان برسانم. با خودم میگویم:" اگر آسمون به زمین بیاد، اگر فردا بدترین اتفاق زندگیم هم رخ بده، من تحت هیچ شرایطی رژیمم رو قطع نمیکنم."
تلنگر بیرونی میتواند نقد یکی از دوستانمان باشد، تمسخر و نگاه سرزنش آمیز یک آدم، که تبدیل به یک محرک قوی برای ما میشود. گاهی این خنده و تمسخر آنقدر برایمان سنگین تمام میشود که با خودمان میگوییم هر اتفاقی که بیفتد من باید بیست کیلو کم کنم و به وزن ایده آلم برسم.
از آنجاییکه اغلب ما انسانها خیلی تحت تاثیر محیط، اجتماع و عوامل بیرونی هستیم، معمولاً تلنگر بیرونی میتواند یک عامل مهم و محرک قدرتمند در شکل گیری اراده قوی در ما باشد.
تا به اینجا اشاره کردیم که در ابتدا یک فکر یا ذهنیت وجود دارد که تبدیل به یک تصمیم میشود و بعد این تصمیم اخذ شده براساس اولویت و ارزشهای ما، تبدیل به یک اراده محکم و قاطع میشود و نکته جالب اینجاست که ارادهی ما در واقع مجموعهای از تصمیمهای ماست؛ یعنی زمانیکه من تصمیم میگیرم تا به یک جلسه کاری مهم در شهر شیراز بروم که این تصمیم قوی در واقع همان اراده من است، در طول این اراده، تصمیمهای دیگری نیز میگیرم، به طور مثال باید تصمیم بگیرم که با ماشین خودم بروم یا با قطار بروم یا با اتوبوس یا هواپیما. تصمیم میگیرم که با خودم چه وسایلی ببرم. آیا شب باید آنجا بمانم یا به تهران برگردم. اینها همه تصمیمهای مختلفی است که من باید در راستای انجام تصمیم اول که درواقع همان اراده من هست، بگیرم.
اراده یک تصمیم خیلی بزرگ و محکمی است که در زیرمجموعه آن، تصمیمهای ریز و درشت مختلفی وجود دارد اما این تصمیمهای کوچک خیلی در تحت الشعاع قرار دادن آن اراده اولیه اثر بسزایی ندارد یعنی اینکه من در شهر شیراز برای صرف ناهار،چه چیزی بخورم خیلی اثر و نقش مهمی در اینکه به آن جلسه مهم برسم یا نرسم یا حتی آن جلسه برگزار بشود یا نشود ندارد، اصل قضیه همان اراده راسخ و محکم من است.
اهمیت داشتن یک اراده راسخ و محکم در زندگی هر انسان چیست؟
برای پاسخ به این پرسش مهم، در ابتدا باید یکسری از تصمیمها و ارادههای زندگی روزمره مان را بررسی کنیم تا به اهمیت اراده کردن پی ببریم.
اجازه بدهید برای فهم بهتر موضوع چند مثال مختلف را باهم بررسی کنیم.
مثال شماره 1- بُعد جسم :
در حوزه جسم، من تصمیم میگیرم که لاغر شوم، نکته اینجاست که من تصمیم گرفتم اما اراده نکردم که لاغر شوم.
تصمیم میگیرم لاغر شوم تا به وزن ایده آلم برسم، مدام جلوی آینه میروم، عکسهای قدیمی ام که لاغر بودم را نگاه میکنم. به دوستان خوش اندامم فکر میکنم.
همین طور که در پاساژ مشغول چرخیدن هستم به یک لباس فروشی میروم، از یک لباس خیلی خوشم میآید اما متاسفانه سایز بزرگش را ندارند و فقط سایزهای کوچکترش موجود هست. در همین لحظه دوباره به موضوع لاغری فکر میکنم.
این فکر به سرم میزند که رژیم بگیرم و لاغر شوم، این فکر مدام در سرم میچرخد و یک تصمیم جدید میگیرم، به خودم میگویم از امروز سرچ میکنم تا یک رژیم مناسب انتخاب کنم یا دکتر مناسب پیدا میکنم، در اینجا فکر و ذهنیت من تبدیل به یک تصمیم جدید شد.
اما متاسفانه درست از زمانیکه تصمیم میگیرم لاغر شوم، با خودم میگویم: " تا الان که صبر کردم، یکدفعه از شنبه شروع میکنم" و اینجاست که در دام " از شنبه معروف" میافتم و تصمیم من به اراده محکم برای شروع رژیم و لاغر شدن تبدیل نمیشود.
درواقع یکی از ماهیتهای اصلی تصمیم این است که مدام به تعویق میافتد و تاخیر و تعلل بسیار در آن اثر میگذارد اما اراده اینگونه نیست.
مثال شماره 2- بُعد ذهن :
مدتهاست که ذهن من درگیر موضوع" بی پولی" شده و بسیار اذیتم میکند. اینکه من به سطح مالی بالایی برسم بستگی به این دارد که تصمیم میگیرم ثروتمند شوم یا اراده میکنم که ثروتمند شوم؟
فرض کنید من در خانوادهای بزرگ شدم که فقیر بودند و من هم از همان دوران کودکی ذهن فقیری داشتم و فقط به این فکر میکردم که چطور میتوانم زنده بمانم. بزرگتر که شدم خیلی از اوقات تصمیم گرفتم که به پول و ثروت برسم اما نمیشد، هر جا سرکار میرفتم درآمدم در حدی نبود که بتوانم ثروتمند شوم. این زندگینامه بسیاری از آدمهای فقیری ست که در بزرگسالی به اوج ثروت و شهرت رسیدند. عاملی که باعث شد خیلی از انسانهای موفق از صفر مطلق به ثروت برسند همین موضوع اراده است. در واقع عامل فقر و بی پولی برای ذهن فقیر یک فشار ایجاد کرد و آن را وادار کرد تا آموزش ببیند و آگاهی کسب کند که چطور میشود به پول و ثروت رسید.
پس یکی دیگر از عواملی که میتواند من را به سمت داشتن اراده محکم سوق بدهد، حلقه مفقوده چیزی نیست جز " آموزش دیدن و بالا بردن سطح دانش و آگاهی".
راههای ثروتمند شدن چیست؟ آدمهایی که پولدار شدند چه کارهایی انجام دادند؟ آدمی که یک روزی مثل من فقیر بوده و الان به پول و ثروت رسیده چه کارهایی انجام داده؟
وجود این سوالات و ذهنیتها تبدیل به یک محرک میشود تا من برای کسب پول و ثروت و داشتن رفاه، به سمت آموزش و یادگیری بروم، ذهنم را آگاه کنم، مسیرهای ذهنی پولدار شدن را پیدا کنم و در نهایت خودم را در مسیری که اراده کردم یعنی ثروتمند شدن قرار دهم.
من تا دیروز نمیدانستم که با تولید سرمایه و رشد آن میتوانم ثروتم را بیشتر کنم. من تا دیروز نمیدانستم اگر در یک زمینه خاص تخصص نداشته باشم، تولید سرمایه برای من امکانپذیر نخواهد بود، اما از زمانیکه سراغ آموزش و آگاهی رفتم و ذهنم را رشد دادم، متوجه شدم اول باید در یک حوزه مشخص تخصص پیدا کنم و بعد کسب سرمایه کنم، منابع تولید کنم، با آن منابع کار کنم و ثروت تولید کنم پس الان ارادهی من، میتواند ثروت خلق کند.
من همیشه فکر میکردم برای اینکه ثروتمند بشوم باید پدر و مادر یا همسر پولدار داشته باشم که با سرمایه آنها کار کنم و ثروتمند شوم.
همیشه فکر میکردم چون کارمند هستم پس نمیتوانم ثروتمند شوم در صورتیکه باید اول از همه تخصصم را پیدا میکردم و بعد کسب و کار شخصی خودم را راه اندازی میکردم تا بتوانم ثروتمند شوم. آموزش و بالا بردن سطح آگاهی به ما کمک میکند که تصمیمهای خام را پخته و آنها را تبدیل به اراده کنیم. زمانی که مسیر برایمان شفاف و مشخص میشود اراده نمایان میشود.
من نمیدانستم برای اینکه لاغر بشوم فقط نخوردن کافی نیست بلکه باید ورزش کنم تا کالری بسوزانم، ورزشی که مناسب با آناتومی و فیزیولوژی بدن من باشد. ساختار جسمی هر انسانی با دیگری متفاوت است و روشهای سوزاندن کالری برای هر انسانی متفاوت است. با بالابردن سطح دانش و آگاهی ام حالا با راههای درست و اصولی میتوانم لاغر شوم تا هم به وزن ایده آلم برسم و در عین حال به جسمم آسیب نرسانم.
تا زمانیکه ما رشد نکنیم و سطح آگاهیمان را در هر حوزه ای بالا نبریم، تصمیم هایمان به ارادههای محکم و استوار تبدیل نخواهد شد.
مثال شماره 3- بُعد روان :
همان طور که جلوتر اشاره کردم یکی از عوامل مهم در ایجاد و شکل گیری اراده قوی، نیاز است.
به طور کلی همه ما انسانها 5 نیاز اساسی داریم؛ نیاز به بقا و زنده ماندن، نیاز به عشق و احساس تعلق، نیاز به آزادی، نیاز به قدرت و پیشرفت، نیاز به تفریح.
بدون شک بخشی از تصمیم هایی که ما در طول زندگی روزمره میگیریم براساس فعال شدن یکی از همین نیازهای وجودی ماست. هرچقدر شدت این نیازها بیشتر باشد نیاز ما به داشتن یک اراده قوی نیز بیشتر خواهد شد.
تصور کنید که من از تنهایی خسته شدم، از اینکه کسی نیست به من محبت کند خسته شدم، از اینکه مدتهاست یک همدم و مونس ندارم خسته شدم، کمبود توجه و محبت دارم و نیاز به عشق و احساس تعلق در وجود من شعله ور شده است.
به یک جایی میرسم که آن قدر این نیاز در وجود بی پاسخ مانده و شدید شده که واقعاً کلافه میشوم و با خودم میگویم:" تا کی باید تنها باشم دیگه بسّه، دیگه خسته شدم، تا کی؟"
برای برطرف کردن این نیاز، اگر تصمیم بگیرم وارد یک رابطه احساسی شوم تا فقط این عطش را رفع کنم، بدون در نظر گرفتن شرایط روحی خودم، تصویر و نگاهم از جفت روحی ایده آل، تن به هر رابطه زودگذری میدهم و ممکن است درگیر وابستگی و رابطههای ناپایدار و بی سرانجام شوم.
اما اگر اراده کنم تا نیاز به عشق و تعلق را برآورده کنم، قبل از وارد شدن به رابطه با خودم فکر میکنم، بررسی میکنم، از خودم سوال میکنم، چه شریک عاطفی ای برای من مناسب است؟ چه ویژگی هایی با خلق و خوی من سازگارتر است؟ آیا اصلاً خودم ویژگیهای یک شریک عاطفی ایده آل را دارم؟ ویژگیهای یک رابطه ایده آل از نظر من چیست؟
بعد از اینکه تصویر ذهنی من از رابطه و شریک عاطفی ایده آل مشخص شد اراده میکنم تا جفت روحی ام را پیدا کنم و تن به رابطه زودگذر نمیدهم. راز داشتن یک رابطه پایدار این است که من تصمیم نگیرم که صرفاً یک نیاز را در وجودم برآورده کنم بلکه اراده کنم و تعهد بدهم بعد از پیدا کردن جفت روحی ایده آلم به او وفادار و متعهد بمانم.
همین حالا یک کاغذ و خودکار بردارید و به 3 سوال مهم که در ادامه مطرح میکنم پاسخ دهید؛ شرایط زندگی هر انسانی با دیگری متفاوت است.
از شما میخواهم که صادقانه به این 3 سوال مهم پاسخ دهید.
سوال اول: چرا باید اراده کنیم؟
بنظرتان چرا باید اراده کنیم؟ اگر اراده نکنیم چه اتفاقی میافتد؟
من و شما در طول مسیر زندگی برای رسیدن به اهدافمان باید اراده کنیم که یکسری از کارها را انجام دهیم، با دست روی دست گذاشتن و هیچ کاری انجام ندادن، با اهمال کاری، با تعویق انداختن کارها ما به خیلی از اهدافمان نمیرسیم و مایوس و سرخورده میشویم.
داشتن یک اراده محکم و قوی به ارزش ها، اهداف و سبک زندگی دلخواه شما بستگی دارد. اراده در زندگی به شما کمک میکند تا در برابر مشکلات و شکستها استقامت داشته باشید و تاب آوری شما را برای ادامه تلاش و پشت سر گذاشتن موانع گذشته تقویت میکند. داشتن اراده قوی به شما این امکان را میدهد که به وضوح آرزوهای خود را تعریف کنید و به مسیری که برای خود تعریف کرده اید پایبد باشید.
اراده قوی به شما کمک میکند تا نظم، دیسیپلین و انضباط فردی داشته باشید. در واقع به شما کمک میکند تا اهداف بلند مدت را به لذتهای آنی و کوتاه مدت ترجیح دهید و همین منجر به خودکنترلی و انتخابهای مسئولانه در زندگیتان میشود.
همچنین این اراده قوی در وجود شما میتواند الهام بخش دیگران باشد و به آنها امید دهد تا اهدافشان را دنبال کنند و بر چالشهای زندگی غلبه کنند.
فراموش نکنید که هر یک از ما برای انجام یک رسالت شخصی در این جهان هستیم و برای تحقق آن نیاز به یک اراده محکم و قوی داریم وگرنه درگیر حس پوچی، خلاء و بی معنایی میشویم.
سوال دوم: برای انجام چه کارهایی باید اراده کنیم؟
هر انسانی دارای مجموعه ای از ارزشهای منحصر به فرد است که مسیر زندگی و انتخاب هایش را شکل میدهد. همین الان در هر سن و سال و موقعیت فرهنگی، اجتماعی که زندگی میکنید، دارای ارزشهای منحصر به فرد خودتان هستید.
از خودتان سوال کنید:
چه چیزهایی در این زندگی برای من واقعاً مهم هستند؟ ( خانواده، شغل، ثروت، رشد شخصی و ...)
برای چه چیزی حاضرم بجنگم؟
ارزشهای من در این زندگی چیست؟
می خواهم در زندگی به چیزهایی برسم؟
اهداف کوتاه مدت و بلند مدت من چه چیزهایی هستند؟
بعد از اینکه ارزشهای خود را کاملاً دقیق و شفاف شناسایی کردید نکته مهم اینجاست که بدانید ارزشهای شما ممکن است در گذر زمان تغییر کند. ارزشهای یک پسر یا دختر نوجوان در طول زندگی، با وارد شدن به مرحله جوانی، میانسالی، پیری، با تشکیل خانواده دادن، فرزند دار شدن تغییر میکند. ارزشهای یک خانم زمانیکه ازدواج میکند با زمانیکه مجرد بوده ممکن است زمین تا آسمان فرق کند؛ در واقع با اضافه شدن نقشهای مختلف به نقشهای قبلی زندگیمان این ارزشها نیز تغییر میکند. ارزشهای یک پسر دانشجوی حسابداری با یک پسر دانشجوی رشته پرستاری تفاوت دارد. ارزشهای شما با ارزشهای پدر و مادرتان، همسر و فرزندتان ممکن است تفاوت داشته باشد.
ارزشهای انسانها به چهار دسته کلی ارزشهای اصلی، ارزشهای فرهنگی، ارزشهای دینی و ارزشهای شخصی تقسیم میشود.
1.ارزشهای اصلی باورها و اعتقادات عمیقی هستند تصمیمات و اولیتهای ما را هدایت میکنند. بطور مثال صداقت، شرافت، شفقت، ماجراجویی از این دسته هستند.
2.ارزشهای فرهنگی با تربیت، اجتماع و هنجارهای اجتماعی شکل میگیرند و بر ارتباطات، روابط و انتظارات ما تاثیر میگذارند.
3.ارزشهای دینی باورهای مبتنی بر ایمان به چارچوبها و دیدگاههای اخلاقی در مورد زندگی و مرگ معنا میدهد.
4.دسته آخر ارزشهای شخصی شما هستند که در طول زمان از طریق تجربیات شما در زندگی تغییر و تکامل پیدا میکند و ترجیحات و علایق فردی شما را منعکس میکند.
زمانیکه شما ارزشهای خود را اولویت بندی میکنید انگیزهها و مسیرهای مختلفی در زندگی پیش رویتان قرار میگیرد. ممکن است یک نفر برای بودن در جمع خانواده ارزش قائل باشد درحالیکه برای یک فرد دیگر رسیدن به پول و ثروت اولویت و ارزش باشد.
شما برای انجام کارهایی اراده میکنید که در راستای رسیدن و تحقق بخشیدن به ارزش هایتان باشد. هرراهی که ارزشهای شما را تجلی میکند، در همان راه اراده خود را بکار ببرید.
سوال سوم: راهکار چیست؟ از کجا باید شروع کنیم؟
خیلی وقتها، ما اراده محکمی داریم اما این اراده در بعضی از حوزههای زندگی، گره گشا نیست. گاهی اوقات پیش میآید که تلنگر درونی و بیرونی هست، نقشه و مسیر هست، حتی آموزش و آگاهی هم هست اما ارادهی من به آن نقطهای که باید برسد، نمیرسد، چرا ؟ چون من هنوز نسبت به بُعد روح خودم ناآگاه هستم.
اگر واقعاً میخواهید ارادهای داشته باشید که محکم و راسخ باشد و شما را به همان نتیجه ای که میخواهید برساند باید ابعاد وجودیتان را بشناسید و روحتان را دریابید.
تحقیقات نشان داده انسان هایی که نسبت به مسائل معنوی و روح آگاهی، ناآگاه و بیتفاوت هستند و پاسخ پرسش " از کجا آمده ام؟ آمده ام بهر چه بود" را نمیدانند، بسیار ضعیف عمل میکنند و انسانهای با ارادهای نیستند.
اراده یک انرژی عظیم است که ما را به سمت و سویی سوق میدهد تا به آن چیزی که دنبالش هستیم برسیم و منبع این انرژی عظیم همان روح ماست.
برای انجام یکسری از کارها اراده کردن سخت و شاید محال بنظر برسد، چرا محال؟ چون ما تاثیر بُعد روح را در نظر نمیگیریم، چون ما فقط میخواهیم موضوعات را جسمی - عاطفی –روانی- ذهنی حل کنیم.
تا به حال به این فکر کرده اید که چرا خیلی از آموزشها و راهکارهایی که برای رسیدن به ثروت به شما میگویند راهگشا نیست؟ شما اراده کردید، آموزشهای لازم را کسب کردید و ذهنتان را آگاه کردید، پس چرا به نتیجه دلخواه نمیرسید؟ چون آن انرژی عظیمی که باید اراده شما را کامل کند وجود ندارد و در حوزهی روح آگاهی ضعف داریم.
روح به انرژیهای خاص و کانال هایی دسترسی دارد که از طریق آنها نیروهایی به ما داده میشود که میتوانیم در اراده هایمان موفق شویم، حالا باید به این فکر کنیم که این روح را چطور بشناسیم؟ این روح چیست؟
انسان هایی که با ریاضت و تعالیم به قدرتهای ماورایی رسیدند و کارهای خاص و عجیب غریبی انجام دادند با استفاده از کدام بُعد وجودشان توانستند به آن نتایج برسند؟
نتیجه:
در پایان این مقاله میخواهم به این نکته اشاره کنم که اگر درگیر یک چالش و مسئلهی بزرگی در زندگیتان هستید که علیرغم صرف وقت و زمان زیاد هنوز نتوانستید راه حلی برایش پیدا کنید، علتش این است که از بُعد روحتان کمک نگرفتید، از پتانسیل روحتان، از انرژیهای روحانیتان و این مسئله بسیار جای تامل و بررسی دارد.
اراده ما انسانها از ارادهی خداوند سرچشمه میگیرد. خداوند میفرماید من اراده میکنم و به چیزی میگویم باش و آن به وجود میآید، هست میشود، خلق میشود و همچنین میفرماید من از روح خودم در انسان دمیدم یعنی من از همان ارادهای که دارم مشابهش را در درون تو گذاشتم و برای همین انسان اشرف مخلوقات من است.
مسیر تقویت اراده، مسیر تقویت ابعاد وجودی ماست، مسیر آگاهی بیشتر ماست، مسیر قدرتمند شدن ماست و اگر قدرت بدون علم و آگاهی باشد تبدیل به یک خرابکاری بزرگ در این جهان میشود اما اگر قدرت در کنار آگاهی قرار بگیرد، اگر اراده در کنار آگاهی قرار بگیرد تبدیل به خدمت میشود.
در حوزهی روح و روح آگاهی به زودی مقالههای بیشتری در وب سایت بارگزاری خواهیم کرد. پیشنهاد میکنم اگر در این حوزه چالشی دارید و نیاز به آگاهی دارید حتما آموزشهای پیشنهادی مربوط به این موضوع را داخل سایت مطالعه کنید تا در مبحث تقویت اراده بتوانید به اوج خودتان برسید.
شعله درونی خود را برافروخته و سفر خود را با اراده تزلزل ناپذیر آغاز کنید. دنیا منتظر چیزهای قابل توجهی است که میتوانید بدست آورید.
برایتان آرزو میکنم که با ارادهترین و قدرتمندترین باشید در کنار علم و نور و آگاهی در مسیر رشد و پیشرفت وتکامل زندگیتان.
نظرات
comments